
Transforming Life Center سیامك افشار بنيانگذار سازمان تولدي ديگر
سازمان تولدي ديگر افراد مانده در غبار و تاريكي را به سوي روشنائي باز مي گرداند
Recovery is Possible
گفت و گو از: سعيد
• گرچه اعتياد هنوز يك مشكل بزرگي اجـتـمـاعي است و مواد مخدر همچنان زنـدگـي انـسـان هـا را تهديد مي كند، خوشبختانه در اورنج كانتي و شهر فرشته ها يك مركز مبارزه با اعتياد به طور شبانه روزي به فعاليت خود ادامه مي دهد كه دوازده سال پيش توسط < سيامك افشار> تأسيس شده است.
ايـن مـركـز در جـهـت انـجـام خـدمات انساندوستانه با نام سازمان تولدي ديگر يا Transforming Life Center بنيانگذاري شده و مؤسس آن سيامك افشار ، خود مدتي در چنگال اعتياد گرفتار بوده تا سرانجام توانست با رهايي از آن به زندگي طبيعي خود بازگردد. تأسيس چنين سازماني نتيجه تجربيات او در رهايي از غول اعتياد است كه آن را صميمانه و برادرانه در اختيار هموطنان گرفتار خود قرار مي دهد تا آن ها را بـا استفاده از اين تجربيات از غول اعتياد نجات دهد.
سيامك افشار جلوي من در دفتر مجله تهران نشسته و با چهره اي خندان، روشن و مصمم به سئوالات من درباره سازمان تولدي ديگر پاسخ مي دهد:
*آقاي سيامك افشار گرچه شما چهره اي شناخته شده در جامعه ايراني هستيد اما بد نيست ابتدا از خودتان شروع كنيد. – تا آنجا كه به ياد دارم از دوران طفوليت هميشه احساس مي كردم با ديگران فرق دارم و كسي مرا درك نمي كند. ابتدا فكر مي كردم كسي مرا دوست ندارد.
*چنيـن احسـاسـي از كجـا سرچشمه گرفته بود؟
– تنـش! تنش در خانواده كه به خاطر وابـسـتـگـي هـاي نـاسـالم بـود. استفاده از موادمخدر مرا ابتدا به سوي سيگار كشاند و بعد آبـجـو. فـكر مي كردم با اين كار احساس سركوبي و پوچي را در خود مي كشم و به سوي آرامش مي روم. در حالي كه اينطور نشد. همه را اذيت مي كردم.
از دبستان و دبـيـرسـتـان فرار مي كردم و در پـارك هـا با دوسـتـانـي مـثـل اردشـيـر، فـرهاد طوطي، داريوش و دوستان ديگر بازي فوتبال مي كرديم.
* منظورت از داريوش همين داريوش خواننده است؟
– بلـه، هـمـگـي هم از مواد و مشروب استفاده مي كرديم. به طوري كه در سن 14 سالگي ترياك مي كشيدم و در 17 سالگي به طرف هروئين رفتم.
*چه شد كه به آمريكا آمدي؟
– در سال 1974 مرا به آمريكا فرستادند تا به قول پدر و مادرم از دوست هاي ناخلف دور شـوم.
* در آمريكا چه كردي؟
– در آمـريكـا وضعم خوب نبود. چون دسترسي به هروئين نداشتم و از قرص هاي آرام بخش استفاده مي كردم تا اينكه با جواني آشنا شدم كه مرا به عشقم هروئين رساند و تا 9 سال در كنار او غرق در گنگ بازي و مصرف انواع مواد مخدر بودم. دزدي مي كردم تا پول موادم را به دست بياورم. هفت بار هم زنداني شدم. كه طولاني ترين آن چهار ماه بود. و باز هم برگشتم به هروئين.
در اين مدت توسط برادرانم و چند نفر ديگر تشويق به ترك اعتياد شدم كه چاره ساز نبود و من را به بي خانماني كشاند. تا آنكه با دوست و همشهري مهربانم آقاي فرهاد در جلسات دوازده قدمه آشنا شدم كه او هم مثل من قبلاً گرفتار اعتياد شده بود و ده ماه از پاكي او مي گذشت.
* پاك بود يعني ترك كرده بود؟
– بله اين اصطلاحي است كه براي ترك كرده ها به كار برده مي شود.
* و چه اصطلاح خوبي! خب فرهاد به تو چه كمكي كرد؟
- او با ديدن وضعيت من، كمكم كرد تا از كارتون خوابي در داون تاون لس آنجلس نجات پيدا كنم.
* تو را به مركزي هم معرفي كرد؟
– اگر نكرده بود موفق نمي شدم. مرا به مركزي به نام Pacific Houseدر شهر Hawthorn برد كه 9 ماه در آنجا بودم و مثل سرباز در سربازخانه با من رفتار مي كردند تا پنبه را از گوشم بيرون بكشم و ديگر نتوانم نام مواد مخدر را ببرم. در اينجا بود كه گوش كردن و اطاعت كردن را آموختم و خوشبختانه از آن هم نتيجه گرفتم چون ديگر سراغ مواد مخدر نرفتم و به آن هم فكر نكردم تا توانستم كم كم خودم را بشناسم.
*چند سال از آن زمان مي گذرد؟
– 34 سال است.
* اين چند سال چه كار مي كردي؟
– در اين مدت به دليل همكاري با مشاوران و روانكاوان ترك اعتياد توانستم به تحصيلات خود در رشته روانكاوي و روانشناسي ادامه دهم و به اميد خدا تا چند سال آينده مدرك دكتراي روانشانسي را به پايان مي رسانم.ازدواج هم توانست در زندگي من تأثير بسيار مثبتي داشته باشد.
* فرزند هم داريد؟
– بله يك دختر بسيار مهربان 21 ساله دارم كه در دانشگاه رشته روانشناسي را مي خواند.
* از اقدامات ديگرتان در اين راه بگوئيد؟
– بله من براي كمك به سازمان
Hunger Project و
.Youth at Risk org تاكنون در 78 مسابقه ماراتن شركت كرده ام كه هر بار هم آن را به سلامتي تمام كردم و عوائد آن را به اين سازمان ها اهدا نمودم و از همان زمانيكه پاك شدم خدمتگزاري را شروع كردم.
* و بعد تصميم گرفتيد سازمان تولدي ديگر را تأسيس كنيد ؟
– بله 12 سال از آن روز مي گذرد و از سه سال پيش هم سازمان تولدي ديگر تبديل به يك سازمان غير انتفاعي شده. خوشبختانه تاكنون اين سازمان توانسته بيش از صدها هموطن معتاد را پاك كند و آنها را از تاريكي به روشنايي باز گرداند تا بتوانند وارد بازار كار شوند. هدف من هميشه اين بوده كه معتادان را از غبار و تاريكي به روشني بازگردانم.
*كار خيرخواهانه اي انجام مي دهيد كه نياز به تخصص و پشتكار دارد.
– من قبل از تأسيس سازمان تولدي ديگر به طور مرتب در سيزده مركز متفاوت آمريكايي به عنوان مشاور مشغول فعاليت بودم و از تجربيات خودم هم از ترك اعتياد به عنوان چراغ راه معتادان استفاده مي كنم.
*مردم و سازمان ها هم به شما كمك مي كنند؟
– اخيراً يك گردهمائي براي فاند ريزينگ داشتيم كه هنرمنداني چون ليلا فروهر، فرشيد امين، ماز جبراني، تهران، اسلام شمس و DJ Muza در آن شركت داشتند و توانستيم با همكاري تعدادي از معتادان در حال بهبودي 21 هزار دلار جمع كنيم. اين مبلغ صرف مخارج معتادان و بهبودي و پاكي افرادي مي شود كه هر روز آنها را در گوشه و كنار خيابان ها مي بينيم. جا دارد من از همين طريق از اين هنرمندان عزيز كه بدون هيچ چشم داشتي به من كمك كردند و همينطور از هموطنان عزيز بسيار تشكر كنم و دست آنها را از دور بفشارم.
*اشتباه نكنم شما تشكيلاتي هم به نام IRC بنيان كرديد. درست است؟
– بله دوازده سال پيش با كمك وكلا و چند تن از دوستان روانشناس و روانپزشك توانستيم اين مركز را تشكيل دهيم كه اتفاقاً خيلي هم مؤثر بود و به عده اي كمك كرد.
*خب آقاي سيامك افشار با آرزوي موفقيت بيشتر براي شما و به اميد ديدار در جشن نوروزي مجله تهران يكشنبه 12 مارچ در هتل هيلتون يونيورسال سيتي كه قرار است در ميز خودتان با هموطنان تان از نزديك درباره فعاليت هاي سازمان تولدي ديگر توضيح دهيد.
– بله در خدمتشان خواهم بود و با تشكر از شما و مديريت مجله تهران كه هميشه با من در اين راه همراه بوده ايد